|
کارگردان کیست؟ کارگردانی چیست؟ كارگردان كسي است كه بيشترين مسئوليت را در قبال تصوير و صداي فيلم دارد. او كسي است كه ساخت فيلم را بر عهده دارد و معمولا فكر نهفته در فيلم و شكل نهايي اثر از اوست. در سال هاي آغازين تاريخ فيلم سازي ، نقش كارگردان به اندازه اي كه بعدها مهم و تاثيرگزار شد ، نبود ، زيرا ساختار فيلم ها بسيار ساده و به دور از هر گونه پيچيدگي بود. با گسترش سينما و توسعه فيلم سازي ، حضور شخصي كه بر كل فيلم نظارت داشته باشد و آن را از جهت فني و هنري رهبري كند ، بيشتر احساس شد و به اين ترتيب كارگردان به چهره اي شاخص و فردي مهم در عرصه فيلم سازي بدل شد ، كسي كه فكر ، ديدگاه و خلاقيت خود را در فيلم ها اعمال مي كرد. چنين آزادي عملي مي توانست به دستاوردهاي ارزشمندي در فيلم سازي و پيشرفت هنر سينما منتهي شود ، كما اينكه پيش از اوج قدرت گيري استوديوها اين گونه بود و بسياري از تمهيداتي كه امروزه به طور گسترده در فيلم ها مي بينيم در همان سال هاي نخستين به كار گرفته شده اند ، و در آثار فيلم سازان بزرگي چون ديويد وارك گريفيث David Wark Grifit در دوران اوج نظام استوديويي ، ميان سردمداران استوديوها و فيلم سازان منازعه اي دامنه دار بين پول و هنر به وجود آمد. از طرفي استوديوها تنها خواهان توليد انبوه فيلم هاي پر فروش بودند و براي تكنيك ها و تجربه شيوه هاي جديد ارزشي قائل نبودند و از طرف ديگر كارگردانان خوش ذوق و با استعداد مي خواستند تا حد ممكن استقلال و آزادي عمل داشته باشند تا اثرشان را غناي بيشتري ببخشند. در اين ميان برخي از فيلم سازان با هوشمندي اين محدوديت ها را كنار مي زدند و فيلم هاي خود را مي ساختند مانند آلفرد هيچكاك Alfred Hichcock ، برخي سرانجام تسليم اين محدوديت ها شدند و برخي حاضر نشدند به اين محدوديت ها تن دهند ، آنها تا حد ممكن مقاومت كردند ولي در نهايت يا زير بار اين فشارها از پا در آمدند ، در اين ميان به فيلم سازان بزرگي چون ارسن ولز Orson Wells و اريك فن اشتروهايم Erich Von Stroheim مي توان اشاره كرد. در اين دوران ، استوديوها كنترل بسياري بر كار فيلم سازها اعمال مي كردند و در واقع كارگردان به يكي از افراد دست اندر كار توليد فيلم بدل شده بود كه انتظارات ديگران را بر آورده مي كرد و در تدوين نهاپي فيلم اختياري نداشت. نظام ستاره سازي و قدرت گيري ستاره ها نيز ابعاد تازه اي به اين مسئله بخشيد به گونه اي كه انگار وظيفه اول فيلم ساز ، خلق فرصتي براي ابراز وجود ستاره هاست. با مطرح شدن تئوري مولف Auteur Theory در دهه 1950 میلادی از سوي منتقدان و تحليل گران فرانسوي ، تمايل تازه اي براي بازشناسي فيلم ها و فيلم سازان مطرح شد ، و فيلم سازاني به نام مولف معرفي شدند كه در كارهاي خود شخصيت و خصوصيات خاصي را ابراز مي كردند و در عين حال كه نظام استوديويي را تحمل مي كردند ، ديدگاه شخصي خود را هم بروز مي دادند. به ويژه فيلم سازاني چون: هاوارد هاكس Howard Hawks ، نيكلاس ري Nicholas Ray ، آلفرد هيچكاك ، ارسن ولز و برخي ديگر اعتبار وسيعي كردند. نقد مبتني بر تئوري مولف در برخورد استوديوها با فيلم سازان موثر بود اما از آن هم مهم تر ، فروپاشي نظام استوديويي به ويژه در هاليوودد بود. با ورود تلوزيون از ميزان تماشاگر فيلم ها كاسته شد ، هزينه توليد فيلم بالا رفت و ديگر ادامه كار براي استوديوها مانند سابق وجود نداشت. با فروپاشي استوديو هاي قديمي و ظهور كمپاني ها و موسسات جديد فيلم سازي ، نظام ستاره سازي هم افول كرد و به اين ترتيب فيلم سازان استقلال بيشتري پيدا كردند. قدرت گيري دوباره كارگردان ها روز به روز فزوني يافت ، به ويژه ورود استعدادهاي جديد با ايده هاي نو و درخشان در دو دهه 1960 و 1970 میلادی ، اين قدرت گيري را وارد ابعاد تازه اي كرد تا جايي كه كارگردان را به بزرگ ترين مسئول شكل نهايي فيلم و مسئول موفقيت يا ناكامي آن بدل ساخت. اما در سال هاي اخير ، بار ديگر شاهد قدرت گرفتن تهيه كننده ها و اعمال نفوذ آنها هستيم ، ولي كماكان نام فيلم سازها به اندازه ستاره فيلم ها درخشان و در موفقيت فيلم اثرگذار است. كارگردان و كارگرداني Direct به طور خلاصه ، كارگرداني شامل ، برنامه ريزي ساخت فيلم ، نظارت بر ساخت آن ، ارائه دستورالعمل به بازيگران و كليه دست اندركاران فني توليد و ارائه تصويري هنري و فني به فيلم از خلال امور اين چنيني و مشابه آن است ، كه توسط فردي به نام كارگردان صورت مي گيرد. در بهترين شرايط ، كارگردان است كه بايد قدرتمندترين فرد پشت دوربين باشد ، بينش ، هنر و دانش خود را به كار گيرد و از ابتدا تا انتهاي توليد فيلم ، كنترل همه امور را در دست داشته باشد. البته او بايد فيلمي بسازد كه مخاطب داشته باشد ، چون به هر حال هزينه هاي توليد و پخش بايد جبران شود. كارگردان گاه خودش ، فكري براي به فيلم برگرداندن در اختيار دارد ، حتي ممكن است خودش فيلم نامه را نوشته باشد و گاه طرف قرار داد تهيه كننده اي قرار مي گيرد كه مي خواهد فيلم نامه اي را فيلم كند. كارگردان بايد ، از همان ابتدا همكاري نزديكي با فيلم نامه نويس برقرار كند و در نهايي كردن فيلم نامه هم نظر بدهد. او بايد در تماس هميشگي با تهيه كننده باشد و اطمينان حاصل كند كه آيا در چارچوب بودجه پيش مي روند يا نه. همچنين او با بازيگران ارتباط دارد و در ارائه شخصيت پردازي درست از نقش ها به آنها كمك مي كند ، با طراح صحنه و لباس همفكري مي كند و تصميم مي گيرد كدام صحنه ها در كجا بايد فيلم برداري شوند ، در داخل يا خارج استوديو. او در تهيه برنامه فيلم برداري ، تهيه فيلمدنامه مصور نيز نقش دارد. او بر كل فيلم برداري نظارت دارد و زاويه هر نما ، نوع حركت و فاصله ها را تعيين مي كند و در نوع نورپردازي صحنه با مدير فيلم برداري همفكري مي كند. تدوين نيز زير نظر او انجام مي گيرد ، موسيقي متن با موافقت او تهيه و ضبط مي شود و در آخرين مرحله يعني همگاه سازي صدا و تصوير نيز نقش تعيين كننده اي دارد. اين همه وظايف و مسئوليت را كارگردان به تنهايي انجام نمي دهد بلكه او يك گروه دارد كه شامل دستياران ، منشي صحنه و ... است. اما در نهايت اوست ، كه نه تنها گروه خود بلكه كل فرايند فيلم سازي را هدايت و نظارت مي كند. آنچه در بالا گفته شد بخشي از مسئوليت هاي كارگرداني است ، اما معمولا سه وظيفه مهم كارگردان كه نقش اصلي در ساختار فيلم و هويت سمعي و بصري آن دارد و علاوه بر تكنيك و همراهي با عوامل ساير بخش ها ، نياز به ذوق هنري هم دارد به قرار زير است: 1- ميزا نسن 2- دكوپاژ 3-عوامل پنج گانه كارگرداني
ادامه مطلب |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |